اولین آمپول پینی سیلین
عشق کوچولوی من یه هفته بود خیلی سرفه های ناجور میکردی خیلی دیگه گلوت میخواست بیاد بیرون از اونجایی ک بابایی خیلی درگیر دانشگاهش هست من تنهایی و البته با مامان جون و دایی بردیمت بیمارستان و خلاصه دارو داد بهت هر چی گذشت با داروها بهتر نشدی دیگه یه روز ک هم من و هم بابایی حسابی از کار خسته بودیم یعنی دوشنبه بردیمت دکتر و تا دکتر گلوتو دید وایی گفت ک ما تا اخرشو خوندیم و اونجوری د ک اولینلین پینی سیلین زندگیتو زدی بمیرم برات چقدر گریه کردی عاشقتم ویانا تو نفسمی دلیل زندگی منی قربون صورت خوشگلت قربون اون خنده های شیرینت فدای لجبازیات ک بهم میگه بزرگ شدی و میخوای واس خودت تصمیم بگیری فدای تو بشسه مامییییییییییییییی خیلی ع...
نویسنده :
مرمری
23:45